جدول جو
جدول جو

معنی همراه بودن - جستجوی لغت در جدول جو

همراه بودن
(فَ پَ رُ تَ)
قرین بودن. پیوسته بودن دو یا چند چیز به هم، گرفتار چیزی بودن چون رنج و درد.
- تا خون همراه بودن، کنایه از کمال عداوت و دشمنی است:
بی همنفسی در سفر عشق نبودم
تا خون همه جا همره من بخت زبون بود.
دانش (از آنندراج).
- تا قتل همراه بودن، تا خون همراه بودن. کنایه از کمال عداوت و دشمنی. در خصومت پای فشردن و دست بردار نبودن:
با محرمان عشق توام سینه صاف نیست
تا قتل همرهم چه نسیم و چه شانه را
کلیم (از آنندراج).
با ما به سیر باغ نیایند دوستان
نازم به خصم خویش که تا قتل همره است.
طاهر وحید (از تذکرۀ نصرآبادی).
لغت نامه دهخدا
همراه بودن
لنكوّن معا
تصویری از همراه بودن
تصویر همراه بودن
دیکشنری فارسی به عربی
همراه بودن
Associate
تصویری از همراه بودن
تصویر همراه بودن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
همراه بودن
associer
تصویری از همراه بودن
تصویر همراه بودن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
همراه بودن
associare
تصویری از همراه بودن
تصویر همراه بودن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
همراه بودن
تعلق رکھنا
تصویری از همراه بودن
تصویر همراه بودن
دیکشنری فارسی به اردو
همراه بودن
asociar
تصویری از همراه بودن
تصویر همراه بودن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
همراه بودن
łączyć
تصویری از همراه بودن
تصویر همراه بودن
دیکشنری فارسی به لهستانی
همراه بودن
ассоциировать
تصویری از همراه بودن
تصویر همراه بودن
دیکشنری فارسی به روسی
همراه بودن
асоціювати
تصویری از همراه بودن
تصویر همراه بودن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
همراه بودن
associëren
تصویری از همراه بودن
تصویر همراه بودن
دیکشنری فارسی به هلندی
همراه بودن
assoziieren
تصویری از همراه بودن
تصویر همراه بودن
دیکشنری فارسی به آلمانی
همراه بودن
เชื่อมโยง
تصویری از همراه بودن
تصویر همراه بودن
دیکشنری فارسی به تایلندی
همراه بودن
सहकर्मी बनाना
تصویری از همراه بودن
تصویر همراه بودن
دیکشنری فارسی به هندی
همراه بودن
mengasosiasikan
تصویری از همراه بودن
تصویر همراه بودن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
همراه بودن
לשלב
تصویری از همراه بودن
تصویر همراه بودن
دیکشنری فارسی به عبری
همراه بودن
結びつける
تصویری از همراه بودن
تصویر همراه بودن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
همراه بودن
关联
تصویری از همراه بودن
تصویر همراه بودن
دیکشنری فارسی به چینی
همراه بودن
associar
تصویری از همراه بودن
تصویر همراه بودن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
همراه بودن
연결하다
تصویری از همراه بودن
تصویر همراه بودن
دیکشنری فارسی به کره ای
همراه بودن
ilişkilendirmek
تصویری از همراه بودن
تصویر همراه بودن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
همراه بودن
যুক্ত করা
تصویری از همراه بودن
تصویر همراه بودن
دیکشنری فارسی به بنگالی
همراه بودن
kuhusisha
تصویری از همراه بودن
تصویر همراه بودن
دیکشنری فارسی به سواحیلی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ تِ)
تا کشتن همراه بودن، تا قتل همراه بودن. تا خون همراه بودن. کنایه از کمال عداوت و دشمنی است و در اشعار میریحیی شیرازی ’تا مردن همراه’ و در اشعار بعضی دیگر ’تا جان همراه’ نیز بدین معنی آمده. (آنندراج) :
روز و شب کز ما گریزان دلبر دلخواه ماست
حیرتی دارم که تا کشتن چه سان همراه ماست.
اثیر (از آنندراج).
رجوع به ’تا’ و همچنین رجوع به ’همراه بودن’ شود
لغت نامه دهخدا
(فَ شُ دَ)
متفق شدن. همرای شدن:
شیر با خرگوش چون همراه شد
پرغضب پرکینه و بدخواه شد.
مولوی.
، قرین شدن. گرفتار چیزی شدن، چون رنج و درد:
ز کهرم چو لهراسب آگاه شد
غمی گشت و با رنج همراه شد.
فردوسی.
در غم ما روزها بیگاه شد
روزها با سوزها همراه شد.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(فَ کَ دَ)
مقابل همراه شدن. قرین ساختن. دو چیز را به هم پیوستن:
مادر فرقان چه دانی تو که هفت آیت چراست
یا شهادت را چرا همراه کردستند لا؟
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
هم سفرشدن، شرکت کردن اتفاق کردن: بر خوان شیران یک شبی بوزینه ای همراه شد استیزه رو گرنیستی او را کجا شیراز کجا. (دیوان کبیر)
فرهنگ لغت هوشیار
با خود آوردن کسی یا چیزی را: و سه پسر خالد و بوزنجر و سلطان مهدی که سلیل صلب شاهزاده مشارالیه بودند و هنوز در صغرسن همراه بیاورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همراه کردن
تصویر همراه کردن
سفر کردن، شخصی یا چیزی را باتفاق کسی فرستادن
فرهنگ لغت هوشیار